صبح از ساعت ۸ رفتم دانشکده. دنبال موضوع پرسشنامه های پایان نامه بودم.
ساعت ۹:۳۰ میخواستم برم سالن که ندا گفت کلاس کنسله.
تا ۱۱:۳۰ بیکار بودیم. ۱۱:۳۰ تا ۱:۳۰ رفتیم سالن همایش برای پایان نامه.
ساعت ۲ تا ۳:۳۰ با استاد احراری کلاس داشتم . واای اینقدر خندیدیم سر کلاس که نگو. یعنی محشر بود این جلسه.😂😂😂
بعد کلاس بیکار بودم. زنگ زدم به دوستام باهاشون رفتم بیرون.
به قدری خوش گذشت و خندیدم که علاوه بر فک درد، سردرد هم شدم😐
از عصری تا الان سردردمااا. ساعت ۶ رسیدم خونه افتادم رو بالشتم دیگه هیچی نفهمیدم تا ۷:۳۰ که مامانم اومد.
سرم خیلی درد میگیره.. دلم میخواد بخوابم...