11

شاید سال های سال بعد وقتی دیگه مامان بابام کنارم نیستن و من باید منتظر بمونم تا وقتی مردم و رفتم تو بهشت ببینمشون یا بیان تو خوابم... وقتی سر سفره هفت سین میشینم و منتظر شروع سال جدیدم..مامانم به یادم بیاد که هرسال زمان سال تحویل گریه ش میگیره. بابام که اعتقاد سفت و سخت داره سال لحظه تحویل سال باید تو خونه خودمون و هممون هم کنار سفره هفت جمع شده باشیم..

امسال زمان تحویل سال از اینکه به طرز وحشتناک و بی رحمانه ای دارم هر لحظه به اون موقع نزدیک تر میشم، گریه م گرفت و سال جدید رو با آرزوی از ته دل سلامتی برای مامان بابام و خواهر هام شروع کردم چون بزرگترین داراییم تو زندگیم اول سلامتی ما ۵ نفره بعد هم بودنمون کنار همدیگه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
زندگی حتی وقتی انکارش می کنی، حتی وقتی نادیده اش می گیری، حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است.. از هر چیز دیگری قوی تر است
آدم هایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشته اند دوباره زاد و ولد کردند.
مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند ، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس ها دویدند، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند.
باور کردنی نیست اما همین گونه است.
زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است

#آنا_گاوالدا
دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان